مریم محبی | شهرآرانیوز؛ قدرت شاد بودن و شادیِ نسل امروز که به آنها عزت نفس و اعتماد به نفس میبخشد، در کنار فهم و درک بالای آنها درباره مسائل مختلف که به نظر میآید به صورت پیش فرض در ذهن آنها وجود دارد، میتواند تضمینی باشد برای فائق آمدنشان بر هر مشکلی یا دست کم، مواجهه منطقی با آن.
سالن یک سینما هویزه، پر شده است از دختران سرحال مقطع ابتدایی که با مقنعههای طوسی رنگ لباس فرمشان، اینجا را یک دست و یک شکل کرده اند و بارزترین چیزی که به چشم میخورد همین شاد بودن و بالا و پایین پریدنشان است. آنها در این سالن کنار هم جمع شده اند تا نتیجه تفکر و تأملشان را که در قالب کلمات پیرامون معضل کم آبی ارائه کرده بودند، به چشم ببینند. اتفاقی که به همت کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان رقم خورد. اصل ماجرا از این قرار است که اردیبهشت امسال، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، سومین پویش فرهنگی ادبی خود را با عنوان «خان هشتم؛ آب» برگزار میکند و از کودکان و نوجوانان دعوت میکند تا با نوشتن از کمبود آب و ارائه راه حل برای آن در پویش شرکت کنند.
قصه، شعر، داستان، نامه و متن ادبی، همگی از قالبهایی بود که شرکت کنندگان میتوانستند کلمههای خود را از این طریق به گوش دیگران برسانند. کلماتی که قدرتشان در کنار قدرت ذاتی این نسل، میتواند ابزاری باشد برای شوریدن علیه هرآنچه که قرار است زندگی آنها را تهدید کند، حتی اگر غول کم آبی باشد یا دیو خشک سالی. در نهایت صبح یکشنبه ۷ آبان، آیین اختتامیه این مهرواره برگزار و آثار برگزیده نیز مشخص شد.
«امروز مشکل بی آبی و خشک سالی، خان هشتم ماست. مشکل بزرگی که کشور با آن درگیر است. این بحران خیلی خیلی جدی است. حالا دوست خوبم شما برای عبور از این خان و این مشکل چه پیشنهادی برای رستم داری تا از این مرحله عبور کند.» کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان با انتشار این پویش درواقع از بچهها خواست تا همیار و همکار فردوسی باشند و خان هشتم را در کنار رستم، با تدبیر و راهکار و پیشنهادشان پشت سر بگذارند. اتفاقی که باعث خلق آثار ادبی خواندنی و جذابی شد.
متنهای ادبی که جزو برگزیدگان این رقابت بود، به خوبی اشراف این نسل بر قدرت کلمه و ادبیات را به رخ کشید. متن زیر که مهدیه سادات حسینی آن را نوشته، برگزیده بخش نوجوان این مهرواره است: «دنیا ترسید/ وقتی انتهای اقیانوس/ کفاف نفسهای بریده والها را نمیداد/ دنیا ترسید/ با اشکهای دریاچه/ وقتی لک لکها لکههای کوچکی شدند/ در خاطرات عصرهای زمین/ دنیا ترسید/ وقتی کار ابرها از گریه کردن گذشته بود/ ما با دستهای خودمان/ باران را خاک کردیم/ وقتی که دنیا/ خواب روشنی دیده بود/ برای گلهای همیشه بهار/ برای همیشه بهار... بهار... بهار/، اما گلدانها هنوز منتظرند/ میشود جوانه را به زمین هدیه کرد.»
شاهنامه فردوسی، داستانهای نهفته در آن و مخصوصا داستان قدرت نمایی رستم و مواجهه او با هفت خان و موانع متعددی که بر سر راهش قرار داشت، بخش اصلی درونمایه آثاری بود که برای پویش خان هشتم ارسال شد و به خلق تعابیر خودساخته جذابی هم از سوی شرکت کنندهها منجر شد که در نوشته هایشان به چشم میخورد. متن زیر، یکی دیگر از برگزیدههای بخش ادبی این مهرواره در رده کودکان است که پرنیانهاشمی نویسنده آن است: «رستم هنوز نفسی راحت نکشیده بود که اسراف دیو پدیدار شد. در همان موقع زمین متوقف شد. رستم رفت به یک جای تاریک. در آن تاریکی پرهایی رنگارنگ دید. آری، او سیمرغ بود. فریادی از شادی کشید.
سیمرغ با پرهایی که همانند دامن روی زمین سیاه آنجا کشیده میشدند به طرف رستم آمد. بدون هیچ حرف و حدیثی گفت وقت تنگ است. تو باید این روشها را هم انجام بدهی تا بتوانی خان هشتم را پشت سر بگذاری. به مردم بگوییم؛ هنگام شستن دست و صورت، مسواک زدن و وضو گرفتن شیر آب را ببندیم، آب باقی مانده از شستن میوه و سبزیجات را برای آبیاری گیاهان استفاده کنیم، از آب آشامیدنی برای شستن ماشین، فرش و حیاط استفاده نکنیم، از گیاهان و گلهایی استفاده کنیم که در برابر کم آبی مقاوم هستند.
خلاصه اینکه مراقب آب، این مایه زندگی و طراوت باشیم. وقتی حرفهای سیمرغ به پایان رسید دوباره انگار کسی دکمه پخش را زده باشد رستم برگشت به آنجایی که قبلا حضور داشت و بدون اینکه خودش بخواهد توصیههایی که سیمرغ به او گفته بود را به زبان آورد. مردم که دیگر از این اوضاع کلافه شده بودند تمام توصیههای رستم را اجرا کردند. هر لحظه اسراف دیو و دیوهای مصرف کوچکتر میشدند. حال نوبت دعا کردن بود. تمام مردم دستانشان را بالا بردند و گفتند خدایا، خداوندا، به خاطر یاری که به ما رساندی تو را سپاسگزاریم.
دیوها غیب شدند و به همان جایی برگشتند که از اول آمده بودند. رودخانه جریان گرفت و ماهیهای پولکی پوش از رودخانه به بیرون پرواز کردند. تمام مردم به ویژه خود رستم، با همدیگر گفتند خدایا شکرت.»
به رسم دیگر گردهمایی ها، بخشی از اتفاقات این برنامه نیز به صحبت برخی از مسئولان اختصاص پیدا کرد. صحبتهایی که البته به اقتضای سن و سال مخاطبان و سروصدا و شلوغی سالن، مختصر بود و کوتاه.
محسن داوری، فرماندار مشهد، دقایقی با دانش آموزان صحبت کرد و گفت: «امید ما به شما کودکان و نوجوانان است که امروز با استفاده صحیح از آب بتوانید از آن نگهداری کنید و به نوعی حافظ آن باشید. امروز در شهر امام رضا (ع) که حدود ۴میلیون نفر جمعیت ثابت و ۳۰میلیون نفر جمعیت زائر آن است، محدودیت آب وجود دارد که باید با صرفه جویی و ایجاد فرهنگ استفاده بهینه، در حفظ و نگهداری این مایه حیات بکوشیم. شما دانش آموزان میتوانید در خانه و مدرسه و شهر، تحول ایجاد کنید.»
حسین اسماعیلیان، مدیر کل شرکت آب و فاضلاب مشهد، نیز برای بچهها از این گفت که وقتی پای هنر به مسائل مختلف باز میشود، میتوان امیدوار بود که اثرگذاری بیشتری رخ بدهد. مسئله آب و درواقع کم آبی را نیز میتوانیم با هنر و کلمه برای خودمان و خانواده مان تفهیم کنیم. او همچنین به این نکته اشاره کرد که امسال سال کم بارشی داشتیم و بارندگی به میزان ۷۰ درصد نسبت به سالهای قبل کم شده است.
با این حال، بحث فرهنگ سازی و آموزشی یکی از کارهایی بود که توانستیم به وسیله آن مردم را همراه کنیم و نتیجه خیلی خوبی نیز بر جای گذاشت. برخلاف اینکه امسال زائران بیشتری به مشهد آمدند، اما میزان مصرف آب نسبت به گذشته زیاد نشد. ما اساسا منطقه کم بارشی هستیم و یکی از راهکارهای بسیار مهم، مدیریت مصرف آب است. آنچه از شما میخواهم این است که بحث مدیریت مصرف آب را به دیگران منعکس کنید.»
ابراهیم زره ساز، مدیر کل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان نیز در سخنانی کوتاه از این گفت که: «تابستان امسال وضعیت سختی را تجربه کردیم. این جشنواره برگزار شد تا با اهمیت آب و ضرورت حفظ و مدیریت مصرف آن آشنا شویم. خوشبختانه بازخورد خوبی از حضور و شرکت دانش آموزان کودک و نوجوان در این مهرواره شاهد بودیم که نشان از دغدغه مندی کودکان و نوجوانان نسبت به موضوع آب دارد.»